پایگاه مقاومت بسیج شهید رجائی شهرستان ساوه


دوستان عزیز هرگز لذت خواندن این خاطره را از دست ندهید و به ادامه مطالب مراجعه نمائید
 




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 3 دی 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  



حاج بصیر ایستاد کنار ساحل و شروع کرد به داد و فریاد «ای خدا» باید برویم شهدا را بیاوریم. چهارصد شهید را مگر می شود آورد. زیر آن آتش سنگین، آن سوی رودخانه، حاج بصیر مرتب داد و فریاد می کند که ای خدا شهدا را نیاوردیم. گریه می کند، توی سرش می زند،...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: روایت جانسوز شام غریبان کربلای4 و وداع عاشورایی حاج حسین بصیر 



در اوج درگیری ما با دشمن در جزیره مجنون،صدای حاج همت را شنیدم که گفت: «سعید، در قسمت شرقی جزیره جنوبی، دارند بچه‌های ما را اذیت می‌کند... من به عقب می‌رم تا به کمک به این بچه‌ها، از بقیه لشکرها قدری نیرو جور کنم و بیارم جلو».




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: روایتی تازه از شهادت حاج همت 



اواخر سال 69 مى خواستيم در منطقه اى شروع به كار تفحص كنيم كه مشكلاتى داشت و مى گفتيم شاد مجوز كار به ما ندهند. بحثى در آن زمان پيش آمده و سپاه گفته بودشما راهى كه داريد اين است كه يك شهيد بياوريد تا مشخص شود در آن منطقه شهيد هست.

 




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: خاطراتی از تفحص شهدا 



در دوران تحصیل در آمریكا، روزی در بولتن خبری پایگاه «ریس» كه هر هفته منتشر می شد، مطلبی نوشته شده بود كه توجه همه را به خود جلب كرد. مطلب این بود: دانشجو بابایی ساعت 2 بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خودش دور كند. من و بابایی هم اتاق بودیم. ماجرای خبر بولتن را از او پرسیدم. او گفت: ـچند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدان چمن پایگاه و شروع كردم به دویدن. از قضا كلنل «باكستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. ...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: ده خاطره از شهید عباس بابائی 



اوایل جنگ بود . در جلسه ای بنی صدر بدون « بسم الله » شروع کرد به حرف زدن ، نوبت که به صیاد رسید به نشانه ی اعتراض به بنی صدر که آن زمان فرماده کل قوا بود ، گفت :« من در جلسه ای که اولین سخنرانش بی آنکه نامی از خدا ببرد ، حرف بزند ، هیچ سخنی نمی گویم . » .....




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: ده خاطره از شهید صیاد شیرازی 



حاج‌احمد به وزوایی فرمان خیز رفتن داد. او که به سختی از این برخورد حاجی آزرده‌خاطر شده بود، گفت: بنده خیز نمی‌روم! حاج‌احمد هم که ابداً توقع تمرد از دستور را نداشت، رو کرد به بنده و گفت: برادر برقی، بروید و سلاح فرمانده این گردان را از او بگیرید!




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: ماجرای تنبیه محسن وزوایی توسط حاج احمد 



صد وصیت نامه
رهبر فرزانه انقلاب، بارها در بیاناتشان به این نکته اشاره داشته اند که «وصیت نامه شهدا را بخوانید...» این توصیه در کلام گهربار حضرت امام خمینی(ره) نیز دیده می شود. در این مجال فرصتی دست داده تا با هم مروری داشته باشیم بر گزیده ای از صد وصیت نامه...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: صد وصیت نامه 



شهید محمد على رجایى ، در سال 1312 هجری قمری در شهرستان قزوین متولد شد، تحصیلات ابتدایى را تا اخذ گواهینامه ششم ابتداى در همین شهرستان به انجام رساند. در سن چهار سالگى از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و...




ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ یک شنبه 5 شهريور 1391 توسط جواد فاضل نیا
طبقه بندی: وصیت نامه ها و خاطرات شهداء  
برچسب ها: زندگی نامه و وصیت نامه شهید رجائی 


صفحه قبل 1 صفحه بعد
 

ابزار هدایت به بالای صفحه

ابزار وبلاگ